معنی شهردار مدرسه

حل جدول

شهردار مدرسه

فیلمی از محمدباقر خسروی

گویش مازندرانی

شهردار

درخت شمشاد، شهردار شهر

لغت نامه دهخدا

شهردار

شهردار. [ش َ] (اِخ) نامی یا لقبی ایرانی. (یادداشت مؤلف). رجوع به احمدبن محمدبن احمدبن شهردار المعلم الاصبهانی شود.

شهردار. [ش َ] (نف مرکب، اِ مرکب) شهردارنده. نگهدارنده ٔ شهر. نگهبان بلد. (فرهنگ فارسی معین). حافظ نظم کشور. متقدمان این کلمه را از صفات سلطان می شمرده اند همچون شهرگیر و جز آن:
گردن هر مرکبی چون گردن قمری به طوق
از کمند شهریار شهرگیر شهردار.
فرخی.
|| صیاد. کسی که صید طیور میکند. (ناظم الاطباء). || رئیس بلدیه. رئیس شهرداری. مسؤول اداره ٔ امور شهری.رجوع به شهرداری شود.

شهردار. [ش َ] (اِخ) ابن شیرویه. مؤلف کتاب فردوس الاعلی و زین الائمه عبدالسلام بن محمدبن علی الخوارزمی الفردوسی بسبب روایت این کتاب معروف بفردوس شده و صاعدبن یوسف خوارزمی از عبدالسلام مذکور روایت کرده است. (یادداشت مؤلف). ابومنصور شهرداربن شیرویه ٔ همدانی محدث دیلمی الاصل. نسبش به ضحاک بن فیروز صحابی رسد. او راست: مسندالفردوس در حدیث. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 418). حاجی خلیفه او را ملقب به حافظ و گردآورنده ٔ اسانید مسند الفردوس دانسته که در 4 جلد بوده است. و وفات او را به سال 558 هَ. ق. یاد کرده است. رجوع به کشف الظنون شود.


مدرسه

مدرسه. [م َ رَ / رِ س َ / س ِ] (ع اِ) آنجا که درس دهند و درس خوانند. آموزشگاه. مکتب. دبستان. دبیرستان. جای تدریس. جای آموختن علوم و فنون.
- مدرسه ٔ ابتدائی، مدرسه ای که در آن کودکان نوآموز را درس آموزند و دوره ٔآن در ایران شش سال بود و اکنون پنج سال است. دبستان.
- مدرسه ٔ دولتی، مدرسه ای که از طرف دولت و با هزینه ٔ دولتی تأسیس شده باشد و از شاگردان آن بابت حق التعلیم پولی نگیرند یا مبلغی اندک گیرند. مقابل مدرسه ٔ غیر دولتی و مدرسه ٔ ملی.
- مدرسه ٔ راهنمائی، مدارسی که اخیراً در ایران تأسیس شده است و دانش آموزان را پس از گذراندن دوره ٔ پنج ساله ٔ ابتدائی بدانها هدایت کنند تا با آموختن مقدماتی از فنون و حرف متداول برای خدمات آزاد اجتماعی آماده شوند. این مدارس در نظام جدید آموزشی ایران جانشین دوره ٔ اوّل دبیرستانهاست.
- مدرسه ٔ عالی، مدرسه ای که در آن کسانی درس خوانند که دوره ٔ دوم متوسطه را گذرانده باشند. دانشگاه.
- مدرسه ٔ غیرانتفاعی. رجوع به مدرسه ٔ ملّی شود.
- مدرسه ٔ متوسطه، مدرسه ای که بین دبستان (اکنون بین دوره ٔ راهنمائی) و مدرسه ٔ عالی است و دوره ٔ آن شش سال (اکنون 4 سال) است. و دانش آموزان آن در رشته های گوناگون علم و ادب درس خوانند.
- مدرسه ٔملی، مدرسه ای که هزینه ٔ شخص یا اشخاصی را میپردازند و از دانش آموزان و یا دانش جویان در مقابل تعلیم، پول دریافت می کنند. مدرسه ٔ غیرانتفاعی.

فارسی به عربی

مدرسه

اکادیمیه، مدرسه

تعبیر خواب

مدرسه

مدرسه: پیری عاقبت به خیر
مدرسه پر از شاگرد: مشکلات
جزو شاگردان بودن: رنج و زحمت - لوک اویتنهاو

خواب دوران مدرسه: ۱- بردانش شما اضافه میشود ۲- شروع یک دوره خوب
در یک مدرسه تدریس می کنید: سادگی و پاکدلی شما باعث خوشبختی می شود
بچه ها به مدرسه می روند: برای موفقیت باید میانه رو و متواضع باشید
در یک مدرسه هستید: نارضایتی و ناکامی در کارها - کتاب سرزمین رویاها

فرهنگ معین

مدرسه

(مَ رَ س) [ع. مدرسه] (اِ.) محل درس دادن و علم آموختن. ج. مدارس.


شهردار

نگه دارنده شهر، رییس شهرداری. [خوانش: (~.) [په.] (ص فا.)]

معادل ابجد

شهردار مدرسه

1019

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری